حفظ کرامت انسانی وسلامت روان

انتشار محتوا: ۲۸ مهر ۱۳۹۵ ساعت ۱۱:۱۹:۰۰ قبل از ظهر

آنچه مسلم است، هیچکدام ازما نمی‌تواند ضمانت کند که فردا یا فرداهایی دچار بیماری جسمی یا روانی نشود.. می‌توانیم از خود سؤال کنیم که آیا مطمئن هستم که من روزی به بیماری، چه جسمانی و چه روحی و روانی مبتلا نخواهم شد؟

 



برداشتمان در مورد بیماران، علی الخصوص بیماران روانی چیست؟، آیا ما هم مثل بسیاری، بیماری روانی را لاعلاج می‌پنداریم و افرادی که دچار این بیماری ها هستند را طرد می‌کنیم؟ آنچه در این جا رخ می‌نماید حفظ شأن، منزلت و کرامت انسانی افراد است به واسطه انسان بودنشان، می‌توان گفت که همراهان بیماران مبتلا به بیماریهای روانی به دلیل انگ‌های اجتماعی گاهی اوقات بیش از بیماران رنج می¬برند. در واقع آنها مشتریان مستقیم کارکنان سیستم بهداشتی هستند که لازم است با همدلی و توجه آلام آنها را کاهش داد. هیچ دلیلی نمی‌تواند توجیهی برای زیر پا گذاشتن کرامت و شأن انسانی افراد باشد. انسانیت ایجاب می‌کند که باری از دوش فردی که به نوعی گرفتار بیماری روان است برداشته شود تا شاید غم و اندوه حاصل از گرفتار بودن به این درد را بتواند بهتر تحمل نماید، این مهم فقط با اصلاح رفتار اطرافیان بویژه اشخاصی که در ارتباط مستقیم با این افراد هستند تحقق می‌پذیرد. حق هر انسانی است که با رعایت شأن و منزلتش خدمات دریافت کند، اگر بر این باور باشیم که رفتار ما باعث خواهد شد فردی به ادامه درمان و پیگیری روند بهبودی خود ترغیب گردد یا بلاعکس از ادامه درمان منصرف و به انکار بیماری خواهد پرداخت و با عواقب تلخی در اثر پیشرفت بیماری خود روبرو خواهد بود بیشتر به چگونگی رفتار و ارتباطمان فکر خواهیم کرد و دقیق خواهیم شد. باید این را در نظر داشته باشیم امکان دارد این اتفاق برای هرکسی بیافتد که حادثه‌ای ناگوار (که ماشه‌چکان یک اختلال یا بیماری روانی باشد) پیش بیاید و فرد از لحاظ روانی از حالت تعادل خارج گردد و یا به اصطلاح از تاب‌آوری لازم برخوردار نباشد و دچار افسردگی، اضطراب و..... گردد. حال که این شرایط از خود ما دور نیست، وقت آن رسیده به بیماری‌های روان جدی‌تر نگاه کنیم، از برچسب و انگ دست برداریم و نگاهی درمانی داشته باشیم و افراد مبتلا به اختلالات و بیماری‌های روانی را افرادی جدا و متفاوت ندانیم.
بسیاری از بیماریهای روانی قابل علاج است، اختلال افسردگی اساسی 65 تا 70 درصد، اسکیزوفرنیا (در اولین دوره) 60 درصد و اختلال دوقطبی تا 80 درصد و... قابل درمان است. ولی باور غلط افراد و یا جدی نگرفتن بیماری روانی و ترس از انگ خوردن باعث می‌شود افراد یا مراجعه نکنند یا دیر مراجعه کنند.
اغلب افرادی که دچار آسیب‌های جدی مثل اعتیاد، خودکشی، طلاق و...می‌شوند، شاید اگر ترس از انگ نبود در جهت درمان یا حل مشکلات خود برمی‌آمدند و هرگز به مراحلی حاد نمی‌رسیدند، به طور مثال فردی که اعتماد به نفس پایینی در اثر روش تربیتی والدین دارد به جای پیگیری مشکل خود و رفع و حل آن شاید دست به دامان ماده‌ای شود که مقطعی به او اعتماد به نفس و انرژی می‌دهد و این چرخه معیوب وقتی انگ معتاد زده شد، ادامه پیدا خواهد کرد.
پیامدهای انگ بیماری روانی
1-    تبعیض: نحوه نگرش افراد به بیمار روانی در تبعیض در بهره‌مندی از مزایای اجتماعی مثل یافتن شغل مناسب، انتخاب آزادانه همسر موثر است. انگ و در نتیجه تبعیض حاصل از آن فرد را از این مزایا محروم می‌کند.
2-    از دست دادن موقعیت اجتماعی
3-    کاهش کیفیت زندگی
4-    عدم دریافت درمان و افزایش نابسامانی در خانواده
5-    کاهش عزت نفس و احساس حقارت
6-    کاهش اعتماد به نفس
7-    انزوا و گوشه گیری
8-    مورد پیشداوری و قضاوت غیر موجه قرار گرفتن از سوی دیگران
9-    محرومیت از بسیاری از حقوق فردی، اجتماعی
10-    تأخیر در درمان
11-    تأثیر بر سیاست‌گذاری های بهداشتی
12-    کاهش گستره شبکه اجتماعی
چه باید کرد؟
کاش به جای مخفی کردن و پاک نمودن مسأله در جهت پیدا کردن راه حل باشیم و اگر با مسأله‌ای برخورد کردیم یا در اعضای خانواده دیدیم زودتر در جهت رفع آن به کمک روانشناس، مشاور یا روانپزشک برآییم. اقداماتی مثل: افزایش آگاهی بیماران، عامه مردم، خانواده و مسئولین درباره درمان‌پذیربودن بیماری‌های روانی، افزایش دسترسی خدمات روانپزشکی و روان شناسی برای بیماران روانی در سطح کشور، ارائه خدمات مددکاری برای حفظ شغل و کار و استقلال بیمار روانی و... راهگشا خواهد بود.

مریم وفائی، کارشناس ارشد سلامت روان

 

تمامی حقوق محفوظ و به پایگاه خبری و اطلاع رسانی وبدا تعلق دارد.
تولید و پشتبانی توسط: پورتال زینوپارس